تبلیغات
آمار و اطلاعات طالقان

این اطلاعات مربوط به سرشماری نفوس و مسکن سازمان آمار ایران در سال ۱۳۸۵ می باشد

 

اطلاعات بالا طالقان پایین طالقان میان  طالفان
تعداد خانوار ۱۹۳۵ ۱۸۷۹ ۲۷۸۱
جمعیت ۶۶۶۱ ۶۱۱۶ ۹۹۱۵
مرد ۳۳۷۴ ۳۱۶۳ ۵۱۲۰
زن ۳۲۸۷ ۲۹۵۳ ۴۷۹۵
مرد ۶ سال وبیشتر ۳۲۴۹ ۳۰۶۳ ۴۸۹۵
زن ۶ سال وبیشتر ۳۱۴۶ ۲۸۵۵ ۴۶۰۲
مرد ۱۰ سال و بیشتر ۳۱۲۹ ۲۹۷۶ ۴۶۹۷
زن ۱۰ سال و بیشتر ۳۰۳۶ ۲۷۸۰ ۴۴۱۱
مرد ۱۰-۱۴ ساله ۴۶۱ ۳۶۰ ۷۳۹
زن ۱۰-۱۴ ساله ۴۳۲ ۳۳۱ ۶۷۰
مرد ۱۵-۲۹ ساله ۱۰۲۴ ۹۲۳ ۱۵۴۵
زن ۱۵-۲۹ ساله ۹۱۳ ۷۸۹ ۱۳۶۶
مرد ۳۰-۶۴ ساله ۱۲۹۳ ۱۳۱۸ ۲۱۶۸
زن ۳۰-۶۴ ساله ۱۴۴۵ ۱۳۳۶ ۲۱۸۴
مرد ۶۵ ساله و بیشتر ۵۹۶ ۵۶۲ ۶۶۸
زن ۶۵ ساله و بیشتر ۴۹۷ ۴۹۷ ۵۷۵
مرد  با سواد ۲۷۸۶ ۲۷۲۴ ۴۶۳۳
زن با سواد ۲۳۸۱ ۲۳۵۱ ۴۱۰۴
مرد محصل ۵۸۹ ۶۴۵ ۱۱۵۲
زن محصل ۶۰۴ ۵۸۶ ۱۰۶۴
مرد شاغل ۱۸۹۲ ۱۶۷۲ ۲۵۸۷
زن شاغل ۲۳۴ ۱۵۹ ۳۰۷
مرد بیکار ۲۳۸ ۱۵۳ ۲۰۰
زن بیکار ۷۷ ۶۱ ۱۰۴
دارای همسر ۳۵۴۲ ۳۳۱۱ ۵۱۸۳
بی همسر براثرفوت ۳۲۶ ۳۱۸ ۴۱۶
بی همسر براثرطلاق ۳۸ ۵۵ ۶۰
هرگز ازدواج نکرده ۲۲۳۷ ۲۰۴۶ ۳۴۱۱

 



:: موضوعات مرتبط: داستنی ها , دانستنیهای طالقان , ,
:: برچسب‌ها: آمار و اطلاعات طالقان ,
|
امتیاز مطلب : 26
|
تعداد امتیازدهندگان : 6
|
مجموع امتیاز : 6 |
نویسنده : حسین مطلبی
تاریخ : یک شنبه 12 ارديبهشت 1394
انواع درختان و میوه های طالقان

از انواع درختان بارور در طالقان عبارتند از:

 سیب(سیف)،گیلاس (گیلاسک)،گوجه سبز (اِلوک)، زرد آلو (شِلانِک)،انگور،آلبالو ، گردو(جوز) ، فندق،گلابی(امرو یا همرو)،توت،زالزالک(کهری)، ازگیل(کنس)و.......   

(گیلاسک)    gilask

 

انگور

 

           

جوز jooz

 

کهری kahri

 

    الوک    alook

 

 

قرمز سیف

 

  زردآلو (شلانک) shelanek:

ازاوایل خرداد ماه تا اواسط شهریور ماه در روستای زیبایمان میتوان برداشت زردآلو را مشاهده کرد  زردآلو های رسیده  جمع آوری شده وجهت برگه کردن به خانه آورده می شود.

 برگه کردن چیست؟

 

  دو نیم کردن زرد آلو را جهت خشک کرد ن در گویش محلی برگه گویند  .بعداز دونیم کردن زردالو آنها را روی سبدها گذاشته تا به مرور زمان خشک شده وهسته های شیرین زردالو راجمع اوری وبعداز شستن انها راشکسته همرا با نمک تف داده ودر سبد آجیلهای عید از مغز وپخته(برگه های خشک) این میوه استفاده میشود. 

در داخل هسته مغز آن قرار دارد که طعم برخی از آن شیرین و برخی دیگر تلخ است.

تصویر

 همرو   hemroo

 

کِنِس   kenes  

 

توت:

توت

 درنیمه دوم فصل بهار وباگرم شدن هواشکوفه های  درختان بومی این منطقه نیزجای خود را به میوه ها میدهند یکی ازاین درختانیکه در این موقع از فصل بهار به ثمر مینشیند درخت توت میباشد شاید به جرات بتوان گفت جاذبه درخت توت نسبت به درختان دیگر در جذب افراد به این روستا دو چندان است.

انواع توت دراین منطقه:

  • توت مشهدی
  • توت محلی 


:: موضوعات مرتبط: داستنی ها , دانستنیهای طالقان , ,
:: برچسب‌ها: انواع درختان و میوه های طالقان ,
|
امتیاز مطلب : 13
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4 |
نویسنده : حسین مطلبی
تاریخ : جمعه 1 اسفند 1392
ادرس جدید موچان جلس
نویسنده : حسین مطلبی
تاریخ : شنبه 5 بهمن 1392
لیست مهمانهای یک خانم طالقانی برای عروسی
لیست مهمانهای یک خانم طالقانی برای عروسی:

منی ننه جان و مهربان بابا ; منی قشنگه خوار ; منی عاقل برار; منی هنرمند زن برار; منی عزیز عمو ; منی زحمت کش دایی ; منی ماه تیکه خالک ; تخته سربشورده شومار ; خرسه شوپیر ; بمرده شوبرار ; گواله شوخوار ; کفتاله جاری ; با اوشانی تش بیگیته طایفه ...


:: موضوعات مرتبط: داستنی ها , دانستنیهای طالقان , دانستنهای موچان , ,
:: برچسب‌ها: لیست مهمانهای یک خانم طالقانی برای عروسی ,
|
امتیاز مطلب : 24
|
تعداد امتیازدهندگان : 6
|
مجموع امتیاز : 6 |
نویسنده : حسین مطلبی
تاریخ : شنبه 4 آبان 1392
نام های خانوادگی اهالی بومی روستاهای طالقان به ترتیب الفبا و ذکر نام روستا یا روستاها
  1. اباذری میر
  2. ابراهیم آبادی کلانک
  3. ابراهیمی امیرنان، خچیره، رشنابدر
  4. ابراهیمی طالقانی رشنابدر
  5. ابصاری ابصار
  6. ابوالقاسمی هرنج
  7. ابوطالبی سفجخانی
  8. اجلالی شهرک طالقان
  9. احسان فر کلانک
  10. احسانی زیدشت، سگرانچال، ورکش (مهاجرین از سگرانچال)
  11. احمد خان بیگی زیدشت، آردکان
  12. احمدخانی خسبان
  13. احمد خانیها کویین
  14. احمدی دیزان، نویز، وشته
  15. احمدی خواه دیزان
  16. احمد نژاد وشته
  17. احمدی نژاد دیزان
  18. احمدیان کرود
  19. ادیب پور دیزان
  20. ادیب طالقانی خوچیره
  21. ادیب نژاد حسنجون و سید آباد
  22. ادیبی دیزان، میراش
  23. ارکیان کولج
  24. اسحاقی جزینان، کرود (مهاجرین از جزینان)
  25. اسدی تکیه ناوه، هرنج
  26. اسدیان مرجان
  27. اسدیان نیا مرجان
  28. اسکندری هرنج
  29. اسلامخواه خودکاوند

<::::: ادامه مطلب :::::>
:: موضوعات مرتبط: داستنی ها , دانستنیهای طالقان , ,
:: برچسب‌ها: نام های خانوادگی اهالی بومی روستاهای طالقان به ترتیب الفبا و ذکر نام روستا یا روستاها ,
|
امتیاز مطلب : 15
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4 |
نویسنده : حسین مطلبی
تاریخ : سه شنبه 2 مهر 1392
سرداران و امیران طالقان

 

 
 
 

امیر سرافراز ارتش اسلام شهید سرلشگر ولی اله فلاحی:

 

شهيد سرلشکر، ولي الله فلاحي، به سال 1310 خورشيدي، در  کولج شهرستان طالقان به دنيا آمد. چهارده ساله بود که براي ادامه تحصيل به تهران رفت. سه سال اول دوره متوسطه را در دبيرستان علامه گذراند و سه سال دوم را در دبيرستان نظام.
    در مهرماه سال 1330 به دانشکده افسري رفت. دوره کارشناسي علوم و فنون نظامي را سه ساله تمام کرد و با درجه ستوان دومي، خدمت خود را در نيروي زمين ارتش- در لشکر 92 زرهي اهواز- شروع کرد.
    به سال 1337 به تهران بازگشت و در سمت فرماندهي گروهان دانشجويان و بعدتر، فرماندهي گردان دانشجويان دانشگاه نظام وقت، انجام وظيفه کرد. سالهاي 39 تا 43 را در آمريکا، با طي دوره پرسنل نظامي و دوره عالي آجوداني گذراند. تجربيات او در آمريکا باعث شد که دوره مقدماتي آجوداني را به سال 1341 و دوره عالي را به سال 1343- در دانشگاه نظام وقت- تاسيس کند.
    به سال 1348 افسر عمليات منظم دايره عمليات ستاد نيروي زميني بود که به او ابلاغ مي شود دوره فرماندهي و ستاد (دافوس) را بگذراند. پس از اتمام دوره دافوس، مديريت دانشکده و فرماندهي و ستاد به وي واگذار شد و هشت سال در اين مقام ماند. به سال 1351 به عنوان افسر ايراني ناظر صلح سازمان ملل در آتش بس ويتنام، با درجه سرهنگ دومي- به همراه گروه ديگري از افسران ايراني- به آن کشور رفت و تا اواسط سال 1353 در آنجا ماند.
    پس از بازگشت از ويتنام، دو مرتبه در دانشکده فرماندهي و ستاد به تدريس ادامه داد تا آنکه به تاريخ 12 مهر 1357، به درجه سرتيپي ارتقا پيدا کرد و در سمت معاونت فرماندهي مرکز پياده شيراز مشغول کار شد.
    حضور فلاحي در شيراز همزمان بود با مبارزات انقلابي مردم عليه رژيم پهلوي. اصرار و پيگيريهاي او باعث شد دستور حکومت نظامي در شيراز لغو شود. با اين حکم نيروهاي ارتش از سطح شهر جمع شدند و مسئوليت بر عهده شهرباني گذارده شد. فرمانده وقت مرکز پياده شيراز، سرلشکر ده پناه، به تاريخ 22 بهمن 1357 دستوري صادر مي کند با اين مضمون “شهرباني از تيراندازي به سمت مردم پرهيز کند”، اما به رغم اين دستور و بدون توجه به پيگيريهاي شهيد فلاحي مبني بر جلوگيري از برقراري حکومت نظامي در شيراز، مشتي انقلابي نماي شتابزده، مي گويند فلاحي ضد انقلاب است و او و خانواده اش را به قتل تهديد مي کنند.
    با پيروزي انقلاب اسلامي، حکم بازنشستگي سرتيپ فلاحي صادر مي شود ولي با اصرار و حکم سپهبد شهيد قرني- اولين رئيس ستاد مشترک- و موافقت هاي شوراي عالي انقلاب اسلامي، به خدمت اعاده و با عنوان فرمانده نيروي زميني به خدمت خود در ارتش ادامه مي دهد.
    در اواخر سال 1357، چند روز پس از انتصاب تيمسار فلاحي به فرماندهي نيروي زميني، گروهک هاي تجزيه طلب، پادگان سنندج را محاصره مي کنند. افسر نگهبان بلافاصله با کميته انقلاب تماس مي گيرد و دستور مي گيرد که با همان دو گروهان مستقر در پادگان مقاومت کند. صبح روز 25 اسفند 1357، تيمسار فلاحي از حمله به پادگان سنندج باخبر مي شود و با مراجعه به لشکر يکم گارد سابق مستقر در لويزان درصدد جمع آوري نيرو قرار مي گيرد و در عرض يک روز سه گردان سازماندهي مي کند و آنها را به کرمانشاه و بعد سنندج مي فرستد.
    شش ماه بعد، در سحرگاه 24 مرداد 1358 شهر پاوه به محاصره گروهي نزديک به 5000 نفر مهاجم- که تعدادي از آنها چريک هاي مارکسيست فدايي خلق بودند- در مي آيد. تيمسار فلاحي به همراه شهيد دکتر مصطفي چمران و فرمانده سپاه پاسداران، با هلي کوپتر خود را به پاوه مي رسانند. دامنه تهاجم تا به سنندج کشيده شده است. از سنندج خبر مي رسد که يکي از گروهک هاي مسلح غيرقانوني مستقر در کردستان، با همکاري حزب دموکرات، زنان سنندج را به گروگان گرفته و با هجوم به پادگان، سربازان را خلع سلاح کرده است.
    امام (ره) در 28 مرداد 1358 ابلاغ مي کنند که اشرار سريعا و با تمام قوا سرکوب شوند. سرانجام به ساعت 6 بامداد روز 28 مرداد 1358 شهر پاوه دوباره به دست نيروهاي ارتشي و بسيجي آزاد مي شود و عناصر ضدانقلاب متواري مي گردند.
    فلاحي در نامه هايش سختي اوضاع در غائله کردستان و منطقه پاوه را چنين توصيف مي کند:
    مهاجمان وارد بخشي از شهر پاوه شده بودند. [آنها] پزشکان و حتي بيماران را سر بريده بودند.
    سر يک پاسدار را با موزاييک از گردنش جدا کرده بودند. شهر در آستانه سقوط بود.
    و در توصيفي موجز و دقيق مي نويسد:
    نيمه هاي شب آخرين پيام شهيد چمران را دريافت کردم. هنوز هم آن را با خود دارم. فقط نوشته بود: “تيمسار فلاحي! خداحافظ، خداحافظ، خداحافظ” و جاي ديگري اشاره مي کند:
    من و چمران روزه بوديم. از افطار که خبري نبود، سحر هم که چيزي نخورديم. سحر از داخل آفتابه توالت آب خوردم تا بتوانم روز بعد را روزه بگيرم. اين اوضاع شهر بود...
    فلاحي در کشاکش درگيري با گروهک هاي مسلح نيز از هجمه انقلابي نماها مصون نماند. اين اتهامات هنگامي به او نسبت داده شد که مشغول سازماندهي نيروي زميني، براي مقابله با نيروهاي مسلح کردستان بود. فلاحي در قسمتي از نامه اش به هادوي- دادستان وقت انقلاب- در پاسخ به اتهامات چنين نوشت:
    تاريخ انقلاب ايران و ملت حق شناس و کبير ايران، درباره سرتيپ ولي فلاحي بعد از اوقضاوت خواهد کرد و سرانجام قضاوت نهايي در رستاخيز الهي و با راي خدا اعلام خواهد شد...
    اين هجمه عليه فلاحي با نسبت دادن اتهاماتي چون ضدانقلابي، برانداز و... و بيان جملاتي چون “کارنامه سياه و مشکوک تيمسار فلاحي” ادامه پيدا کرد تا اينکه او قاطعانه در ارديبهشت 1359 پاسخي به مطبوعات ارسال کرد و با صلابت و پرشکوه نوشت:
    با اراده ملت و رهبر انقلاب خدمت را پذيرفته ام و در اين راه نه از مرگ هراسي دارم و نه از سرزنش هاي اهل زمان.
    سال 1359 فرا مي رسد. سپهبد قرني در اين سال ترور مي شود و به تاريخ 29 خرداد 1359 حکم جانشيني رياست ستاد مشترک ارتش جمهوري اسلامي ايران به سرلشکر فلاحي ابلاغ مي شود. ابوالحسن بني صدر- اولين رئيس جمهور جمهوري اسلامي ايران- از مقام فرماندهي کل قوا عزل مي شود و اختيارت او طي نامه اي از حضرت امام(ره)، به تاريخ 21/3/1360 به تيمسار فلاحي تفويض مي شود.
    31 شهريور 1359، نيروي زميني عراق وارد خاک ايران مي شود. با دستور سرلشکر فلاحي، لشکر 16 زرهي قزوين تجهيزات خود را سريعا به منطقه مي فرستد. فلاحي در اين زمان مرتبا از جبهه هاي شمال غرب تا جنوب غرب بازديد مي کند.
    او در کنار بازديدهاي مکرر از مناطق عملياتي، به طور مستقيم در نبرد سوسنگرد، عمليات تپه چشمه، عمليات نصر، الله اکبر، عمليات طراح در اهواز، عمليات تصرف نوسود و آزادسازي بستان و... شرکت مي کند.
    به تاريخ يکم مهر 1360، با حضور لشکر 77 خراسان و تيپ 37 زرهي شيراز و گردان هاي تانک لشکرهاي 16 زرهي قزوين و 92 زرهي اهواز، عمليات ثامن الائمه با نظارت مستقيم تيمسار فلاحي آغاز مي شود.
    عمليات به ساعت يک دقيقه بامداد روز پنجم مهرماه 1360 آغاز مي شود و به ساعت 20:6 بامداد روز ششم مهرماه، با پيام فرمانده تيپ دوم، جزيره آبادان پس از يک سال محاصره، آزاد مي شود.
    چند ساعت پس از آزادسازي جزيره آبادان، فلاحي با فرماندهان تيپ هاي يک و 2 و 3 لشکر 77 خراسان، فرمانده توپخانه لشکري، فرماندهان پشتيباني خدمات رزمي، روساي ارکان ستاد لشکر 77، فرمانده تيپ 37 زرهي شيراز، فرماندهان گردان هاي تانک لشکرهاي 16 و 92 و فرمانده لشکر 77، جلسه اي تشکيل مي دهد و اقدامات بعدي را به آنها توصيه مي کند.
    بعد از جلسه، به درخواست سرهنگ کهتري، از مناطق آزاد شده بازديد مي کند. مي گويند فلاحي از جاده اي به سمت آبادان مي رفت که هميشه آرزو مي کرد روزي از وجود عراقي ها پاکش کند.
    صبح روز بعد، يعني 7 مهرماه 1360، در قرارگاه عملياتي لشکر 77 در ماهشهر، رژه اسراي عراقي را سان مي بيند و همانجا لشکر 77 خراسان را به نام امام هشتم، لشکر 77 پيروز ثامن الائمه مي خواند.
    بعد از مراسم رژه، فلاحي به همراه سرهنگ نامجو (وزير دفاع وقت)، سرهنگ فکوري و تيمسار ظهيرنژاد به قرارگاه لشکر 92 مستقر در اهواز مي روند. نهار مي خورند و آماده مي شوند براي رفتن به فرودگاه و از آنجا، عزيمت به تهران. تيمسار ظهيرنژاد از مسافرت با هواپيما امتناع مي کند و بقيه- يعني نامجو، فلاحي، فکوري و کلاهدوز- به فرودگاه مي روند. شهيد جهان آرا را در فرودگاه مي بينند. هواپيماي اختصاصي آنها آمادگي پرواز ندارد. خلبان هواپيما مي گويد: “نشان دهنده هواپيما از کار افتاده.” سرهنگ خلبان شهيد فکوري نيز گفته خلبان را تاييد مي کند. خلبان به فلاحي پيشنهاد مي دهد که صبح زود حرکت کنند تا اول وقت در تهران باشند.
    از هواپيما که خارج مي شوند، روي پلکان، فلاحي چشمش به يک فروند هواپيماي130 -c مي افتد. هواپيماي مذکور براي انتقال پيکر شهدا و مجروحين به تهران در نظر گرفته شده. تيمسار پيشنهاد پرواز با آن هواپيما را مي دهد. مي گويد: همين خوب است. شهدا را هم مشايعت مي کنيم.
    هواپيما با نيم ساعت تاخير حرکت خواهد کرد. فلاحي به همراهش ستوانيار هوشنگ بابايي مي گويد: برو آن ماشين بليزر را از آن سرباز بگير و شخصا ببر به مقر فرماندهي و تحويل بده. هنوز نيم ساعت وقت هست. برو و برگرد.
    حاجي بابايي به دستور فرمانده، خارج مي شود. به در خروجي فرودگاه که مي رسد زني و پيرمردي را مي بيند که مجروحي بر دست دارند و التماس به مامورين فرودگاه مي کنند که اجازه بدهند با هواپيما بروند تهران، ولي مامورين مانع شده اند. حاجي بابايي بر مي گردد پيش فلاحي و ماجرا را براي او تعريف مي کند. فلاحي دستور مي دهد آنها را به داخل راه بدهند. حاجي بابايي دستور را ابلاغ مي کند و ماشين را مي راند به سمت مقر فرماندهي.
    ميانه هاي راه چرخ ماشين پنچر مي شود و حاجي بابايي که معطل گرفتن پنچري چرخ شده، با تاخير به فرودگاه بر مي گردد. وقتي مي رسد، هواپيما را مي بيند که در غروب ساعت هفت عصر، در آسمان اهواز اوج گرفته و چون قطره جيوه اي در سرخي آسمان حل مي شود.
    هواپيما تا 80 مايلي تهران به آسودگي پرواز مي کند. خلبان با برج مهرآباد تماس مي گيرد و اجازه کم کردن ارتفاع پرواز را مي خواهد. موافقت مي شود. 15 مايلي تهران. خلبان دوباره مي خواهد ارتفاع را کمتر کند. باز موافقت مي شود. ارتفاع تا 8500 پايي زمين پايين مي آيد. به محض کم شدن ارتفاع هر چهار موتور هواپيما از کار مي افتد.
زحمت كش بود . صمیمانه دلش می‌خواست خدمت كند . علاقمند به حفظ جمهوری اسلامی ایران بود و تا آنجائیكه در توان داشت سعی می‌كرد كه هماهنگی لازم را در بین نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران و سایر نیروها مانند سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و دیگر نیروهای مردمی بوجود بیاورد.

نامه شهید سرلشگر فلاحی به فرزندش،

... فرزندم, مكرم‌ ترين شما, پاك‌ترين شماست. خواجة كائنات محمد امين مي‌فرمايد: « عزيزترين شما نزد خدا, سودمندترين شما هستند. » و من مي‌گويم   بر اساس اصول موصوف چنان زندگي كن كه هرگز از گذشته پشيمان نباشي. همه موجودات آفريدة پروردگارند, مبادا آنها را پست بداني. فرزندم, دين      يك ضرورت اجتماعي است و من پس از ۹ سال كاووش در اديان, اسلام را برگزيدم. مردم را به زبان و كردارت ميازار. اعضاي مادي انسان فقط خلق شده‌اند تا انديشه انساني متجلي گردد و كالبد انسان جلوه‌گاه انديشه انسان است. مي‌خواهم جز به پيشگاه خداوند در برابر كسي سر تعظيم فرود نياوري و هرگز كاري را نيمه رها مكني و كاري را كه قادر به انجامش نيستي در موردش صحبت نكن. سرانجام چنان زندگي كن كه در مرحله ارتحال قهرمانانه و مشتاقانه به آفريدگار كائنات ملحق گردي.

فرازی از وصيت‌ نامه شهید بزرگوار امیرارتش اسلام سرلشگر فلاحی،

بسم الله الرحمن الرحيم به نام خدا, به نام ايران, به نام اسلام ... به نام رهبر انقلاب حضرت آيت الله امام روح الله خميني. وصيت من اجراي فرمان خدا, كتاب خدا و قانون مدني جمهوري اسلامي ايران است. زندگينامه و كارنامه من, قضاوت ملت ايران به ويژه ارتش ايران است. هيچ آرزوي دوري در اين جهان هستي به جز كمال انقلاب و كمال جهاد اكبر ندارم. همسر و فرزندان و پدر و مادر و برادران و خواهرم و برادرزادگان و ... را به خداوند و به ملت ايران مي‌سپارم. از همه مي‌خواهم مرا ببخشند و من نيز همه را مي‌بخشم.


<::::: ادامه مطلب :::::>
:: موضوعات مرتبط: داستنی ها , دانستنیهای طالقان , ,
:: برچسب‌ها: سرداران و امیران طالقان , امیر سرلشگر شهید ولی الله فلاحی ,
|
امتیاز مطلب : 8
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2 |
نویسنده : حسین مطلبی
تاریخ : یک شنبه 8 تير 1392
زندگی_آیت_الله_طالقانی

 

سید محمود طالقانی در پانزده اسفند 1289 در طالقان قزوین، در روستای گیلیرد زاده شد. پدر وی آیت الله سید ابوالحسن طالقانی، از دانش آموختگان حوزه علمیه نجف و از شاگردان مجدد شیرازی و علامه سید اسماعیل صدر بود. از وی چهار کتاب، به نام های السیاسه الحسینیه، کیمیای هستی، محاکمه حجاب و مقاله اثنی عشریه بر جای مانده است. وی به همراه عباسقلی بازرگان، پدر مهندس بازرگان، مجلسی برای تبلیغ اسلام و احتجاج با مخالفان سامان داد که در آن، شمار کثیری از مسیحیان، یهودیان و پیروان دیگر آیین ها شرکت می کردند و با حضور مردم به مناظره می پرداختند؛ به گونه ای که عده ای نیز مسلمان شدند؛ اما با اقداماتی که از سوی دولت انجام گرفت، محافل تبلیغی آنان تعطیل و پنهانی شد.

طالقانی برای تحصیل علوم دینی به حوزه علمیه قم و پس از آن نجف رفت. از اساتید وی می توان آیات اسلام شیخ عبدالکریم حائری، سید محمد حجت کوه کمری، سید محمد تقی خوانساری، سید ابوالحسن اصفهانی، آقا ضیاء عراقی و شیخ محمد حسین غروی کمپانی را نام برد. وی از جانب آیت الله سید ابوالحسن اصفهانی در نجف و آیت الله شیخ عبدالکریم حائری در قم، اجازه اجتهاد یافت.

کارنامه زندگی طالقانی به تمامی مبارزه، زندان و تبعید است. گویی شخصیت وی با سکوت و سکون نا آشنا بوده است. نویسنده کتاب، وی را نخستین زندانی سیاسی می داند که در زمان رضا شاه، به جرم دفاع از زن محجبه ای که مأموران رضا شاه به وی توهین کرده، قصد برداشتن چادر وی را داشتند، دستگیر و زندانی شد. آنان عدم جواز حمل عمامه از جانب وی را بهانه دستگیری او قرار داده بودند.

طالقانی به جهت مخالفت با انقلاب سفید شاه، در بهمن 1341 دستگیر و زندانی شد. او در ایام محرم تظاهرات های سیاسی - مذهبی را هدایت و سخنرانی های پرشوری ایراد می کرد؛ به گونه ای که توسط رژیم دستگیر و زندانی شد. دستگیری وی عکس العمل بسیاری علما را به دنبال داشت از جمله امام خمینی در مورد دستگیری ایشان و برخی دیگر از اعضای نهضت آزادی در اطلاعیه ای نوشت: اینجانب و اشخاص با وجدان و با دیانت متأسفیم از مظلومیت این اشخاص که به جرم دفاع از اسلام و قانون اساسی، محکوم به حبس های طویل المدت شده و باید با حال پیری و نقاهت در زندان، برای اطفای شهوات دیگران به سر برند.

طالقانی علاوه بر زندان، مجازات هایی همچون تبعید را نیز تحمل کرده بود. وی مدت شش ماه در زابل و یک سال در بافت تبعید بود.

فعالیت های طالقانی گسترده و متنوع است. وی از تمامی فرصت هایی که گمان می برد، به افزایش آگاهی جوانان و بهبود بینش و نگاه آنان نسبت به اسلام کمک می کند، بهره می برد.

در سال 1320 که رضا خان تبعید شد و فضای سیاسی آزادی خوبی یافت، طالقانی با همکاری یکی از فرهنگیان، کانون اسلام را بنیان نهاد که از جمله اعضای اصلی آن مهندس مهدی بازرگان، دکتر یدالله سحابی، حجت الاسلام عبدالحسین ابن الدین و علی اردلان بودند. در این کانون، مباحث دینی و علمی مطرح می شد. طالقانی تفسیر قرآن می گفت و بازرگان بحث علمی مطهرات در اسلام را مطرح می کرد. مجله دانش آموز نیز از سوی کانون منتشر می شد و افزون بر آن، کلاس های درس و انجمن های خیریه، برای کمک به فقرا در زمان جنگ نیز دایر شده بود.

طالقانی افزون بر جلسات کانون اسلام، در انجمن اسلامی دانشجویان نیز شرکت داشت. انگیزه اصلی وی از شرکت در این انجمن، برداشتن دیوار جدایی میان دانشجویان و طلاب علوم دینی بود. وی بیشترین ارتباط را با جوانان برقرار می کرد و بر این عقیده بود که باید قرآن را وارد زندگی و جامعه کرد. این انجمن، همچنین برای مقابله با تبلیغ زیاد توده ای ها و بهایی ها در میان دانشجویان تشکیل گردید و اهداف آن عبارت بود از: اصلاح جامعه بر طبق دستورات اسلام، کوشش در ایجاد دوستی و اتحاد بین افراد مسلمان، مخصوصاً جوانان روشنفکر، انتشار حقایق اسلام به وسیله ایجاد موءسسات تبلیغاتی و نشر مطبوعات و مبارزه با خرافات. این انجمن از وعاظ و اساتید و نویسندگان دعوت به همکاری می کرد و طالقانی از جمله این افراد بود.

از مراکز دیگری که طالقانی با جوانان و دانشجویان ارتباط برقرار می ساخت، مدرسه سپهسالار (شهید مطهری کنونی) بود که محل برخورد دو دسته دانشجویان رشته های علوم قدیم و جدید در تهران بود. طالقانی روی یکی از سکوهای نزدیک کتابخانه مدرسه و دانشکده معقول و منقول که محل تراکم رفت و آمد دانشجویان و اهل علم بود می نشست و جوانان دور او جمع شده، از او سوال می کردند و او با تکیه بر آیات قرآن، مناسب با مسائل روز، به آنها پاسخ می گفت.

تحولی که طالقانی در مساجد ایجاد کرد، مثال زدنی است. وی درب مساجد را به روی جوانان تحصیل کرده و دانشجو باز کرد. مسجد هدایت که طالقانی در آن فعالیت می کرد، پایگاه جوانان و دانشجویان و نخستین مرکز هدایت جوانان و روشنفکران به حساب می آمد. طالقانی علت پایه گذاری مسجد را روشنگری جوانان با قرآن، اسلام اصیل و آشنا کردن جوانان با سرچشمه، منبع و اصل دین (قرآن و سنت پیامبر و ائمه هدی) می داند. وی سخنرانان غیر روحانی را به مسجد کشاند و خود پای سخنرانی آنان می نشست.

دانشسرای تعلیمات دینی، با هدف تربیت معلم تعلیمات دینی برای مدارس که به اهتمام دکتر سحابی تاسیس شد، انجمن اسلامی معلمان، انجمن ماهانه دینی(1341 - 1339) که مورد توجه فراوان واقع شده بود، از دیگر مراکزی بود که طالقانی در آنها فعالیت می کرد.

مطهری معتقد است: «پایه گذار آشنایی نسل جوان با اسلام، نه من هستم و نه شریعتی، بلکه طالقانی و بازرگان هستند که این راه را باز کردند و ما بعدها به دنبال آنها حرکت کردیم».(ص67)

آیت الله طالقانی، افزون بر حساسیت نسبت به امور معنوی جامعه، به ویژه جوانان، به وقایع سیاسی و اجتماعی ایران و جهان اسلام نیز اهمیت می داد؛ برای مثال، واکنش طالقانی در برابر قضیه آذربایجان به گونه ای بود که به آنجا رفت و نمایندگان ملت و قوای ارتش را برای مقابله با دموکرات ها تشویق می کرد. گزارش مشاهدات سفر او در مجله آئین اسلام، با عنوان «مشاهدات من در آذربایجان» به چاپ رسیده است. این سفر اهتمام طالقانی برای آگاهی بخشی به جوانان و دانشجویان مسلمان را بیشتر کرد.

طالقانی علاوه بر فعالیت های داخلی، در قبال مسائل خارجی ایران نیز واکنش نشان می داد. وی عضو هیئت مدیره جمعیت اتحادیه مسلمین ایران بود که در مسائل سیاسی و اجتماعی کشورهای اسلامی اعلام نظر می کرد؛ برای مثال از استقلال و آزادی کشمیر، الجزایر و فلسطین حمایت کرد. وی در سال 1331 به نمایندگی از ایران در کنگره ملت های مسلمان در کراچی شرکت کرد و در سال 1338و 1340 همراه هیئتی دیگر، در کنگره عمومی اسلامی در بیت المقدس حضور یافت و با در دست داشتن ریاست جلسه ششم، از ضرورت اتحاد کشورهای اسلامی و خطر استعمار و صهیونیسم سخن گفت. وی بارها در برابر حوادث فسلطین، الجزایر و مصر موضع گرفت.

با تأسیس نهضت آزادی ایران، طالقانی نیز با دعوت موءسسان حزب به آنان پیوست. از نظر او ضرورت تأسیس چنین احزابی این بود که با رواج هر چه بیشتر افکار و ایدئولوژی های اجتماعی، عناوین نژادی و سنن عاطفی و ملی ضعیف تر می شود و جوامع به تشکل های مبتنی بر عقیده و نظر احتیاج بیشتری می یابند. او تا سال 1357 عضو این نهضت بود.

طالقانی حتی در زندان نیز بیکار نبود و برای زندانیان تفسیر قرآن می گفت. او بخش هایی از کتاب «پرتوی از قرآن» را در زندان نوشت. نماز جماعت اقامه می کرد و نماز عید فطر را باشکوه، همراه سخنرانی برپا داشت. در ایام محرم نیز جلسات سخنرانی و سینه زنی برپا می کرد. وی همچنین با وجود حضور برخی اعضای حزب توده در زندان، تریبون آزاد گذاشته بود تا افراد حرف های خود را به طور مستدل بزنند.

طالقانی پس از وقوع انقلاب اسلامی ایران نیز اقداماتی داشت که از جمله آنها می توان به موارد زیر اشاره کرد: برپا کننده راهپیمایی تاسوعا و عاشورا، رئیس شورای انقلاب، بنیادگذار نماز جمعه در ایران، نخستین امام جمعه تهران، مبتکر مجلس خبرگان قانون اساسی، نماینده اول مردم تهران در مجلس خبرگان و طراح شوراهای مردمی.

آیت الله طالقانی سه مسئولیت رسمی به عهده گرفت: عضویت در شورای انقلاب، امامت جمعه تهران و عضویت در مجلس بررسی نهایی قانون اساسی جمهوری اسلامی. پس از گذشت شش ماه از انقلاب، وی به امام خمینی پیشنهاد کرد که نماز جمعه در ایران برگزار شود. او مکان نماز جمعه را دانشگاه تهران انتخاب کرد، تا از این رهگذر، نمازگزاران را به دانشگاه بکشاند و دانشگاهیان را به صف نماز بیاورد.

سرانجام طالقانی در بامداد نوزده شهریور 1358 دار فانی را وداع گفت. امام خمینی در پیامی که به مناسبت درگذشت وی فرستاد، چنین گفت: «... او برای اسلام به منزله حضرت ابوذر بود. زبان گویای او، چون شمشیر مالک اشتر برنده بود و کوبنده، مرگ او زودرس بود و عمر او با برکت....».



:: موضوعات مرتبط: داستنی ها , دانستنیهای طالقان , ,
:: برچسب‌ها: زندگی_آیت_الله_طالقانی , طالقانی ,
|
امتیاز مطلب : 6
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2 |
نویسنده : حسین مطلبی
تاریخ : دو شنبه 3 تير 1392
مراسم ازدواج و عروسی در طالقان

عروسی در طالقان شامل زنجیره ای از مراسم است که زیبایی خاصی دارد و در زندگی افراد موجب تغییر روحیه و شادمانی فوق العاده ای می شده است. امروزه این مراسم در حال فراموشی یا تغییر در نحوه برگزاری است. برادر فاضلم جناب آقای مهندس علی برنگی در میان یادداشت های پدرم یادداشتی راجع به این مراسم یافت که نسبتا کامل بود ولی نیاز به باز نویسی، تصحیح و تکمیل داشت. از آنجاییکه جزییات چنین مراسمی در هیچ جای دیگری با این دقت بیان نشده است  بنده تصمیم گرفتم تا این متن را تکمیل و تصحیح نمایم تا  یادگاری برای نسل آینده بماند. مرحوم پدرم پاک نویس شده این یادداشت ها را قبلا در سال ۱۳۴۶ به برنامه فرهنگ مردم رادیو ملی ایران که مرحوم سید ابوالقاسم اِنجوی شیرازی (نَجوا) آن را اجرا می کرد فرستاده بودند و چند بار هم از رادیو خوانده شده بود. البته این مراسم خاص روستای کرود است و در روستا های دیگر طالقان ممکن است با تفاوت هایی همراه باشد.

 

 

مراسم ازدواج و عروسی در طالقان

ازدواج با ابراز علاقه یک دختر و یک پسر به هم و به دنبال آن در میان گذاشتن موضوع توسط پسر یا فردی که به او نزدیک است با والدینش شروع می شود. روش دوم هم  پس از تمایل خانواده به سر انجام گرفتن پسرشان و پیشنهاد به پسرشان انجام می شود. در این صورت دختران فامیل و آشنایان خود را در نظر می آورند و یکی یکی آن ها را با معیارهای خود در ابعاد مختلف می سنجند و نیک و بد آن ها را از نظر خود بررسی می کنند تا بالاخره یکی از آن ها را انتخاب می نمایند و پسر را ترغیب به ازدواج با او می نمایند.

مقدمات عروسی

۱- خواستگاری

آنگاه با بزرگتر خانواده دختر تماس می گیرند و آن ها را از قصد خود مطلع می سازند و می گویند "اگر شما اجازه بفرمایید و مایل باشید و (نام پسر) را به غلامی قبول می فرمایید ما خدمت برسیم". خانواده دختر  اطراف موضوع را بررسی و با دختر خود مشورت مینمایند و تصمیم می گیرند و جواب مثبت و منفی خود را به خانواده پسر می دهند. اگر جواب مثبت بود می گویند بفرمایید این راه مال شماست و اگر جواب منفی بود می گویند جواب نه است.

اگر جواب آری بود خانواده پسر از دو کار یکی را انجام می دهند یا شیرینی خوران می گیرند و یا اگر بخواهند خیلی اهمیت بدهند و آن را تشریفاتی کنند قند بِشکِنان می گیرند. اگر قصد نامزدی طولانی را داشته باشند ابتدا شیرینی خوران برگزار می شود و در نیمه نامزدی قتد بشکنان برگزار می شود.


<::::: ادامه مطلب :::::>
:: موضوعات مرتبط: داستنی ها , دانستنیهای طالقان , ,
:: برچسب‌ها: مراسم ازدواج و عروسی در طالقان , فرهنگ ازدواج و عروسی در طالقان ,
|
امتیاز مطلب : 13
|
تعداد امتیازدهندگان : 6
|
مجموع امتیاز : 6 |
نویسنده : حسین مطلبی
تاریخ : چهار شنبه 6 فروردين 1392
درختان کهنسال طالقان

به گزارش روابط عمومی اداره کل حفاظت محیط زیست استان البرز درشهرستان طالقان درختان کهنسال با قدمت چندصد ساله وجود دارد که واجد ارزش های تاریخی ، فرهنگی و حفاظتی می باشند. حشمت الله کشیری مسئول دفتر نمایندگی محیط زیست شهرستان طالقان با اشاره به قدمت بیش از ۵۰۰ سال درخت چنار واقع درآسفاران از توابع شهرستان طالقان اظهار داشت : شهرستان طالقان با طبیعت زیبا و بکر دارای جاذبه های بسیار طبیعی و گردشگری می باشد. یکی از این جاذبه ها وجود درختان کهنسال چند صدساله در منطقه است. حشمت الله کشیری در خصوص پیشینه تاریخی درخت آسفاران بیان داشت :  در روستای آسفاران درخت چنار تنومندی با عمر بیش از ۵۰۰ سال وجود دارد که در ضلع غربی امام زاده وقبرستان روستا واقع و دارای قطر ۸ متر می باشد . بنا به اظهارات مسئول دفتر نمایندگی محیط زیست طالقان چنار اصلی حدوداً ۲۰۰ سال قبل بریده شده و از ریشه آن مجدداً ۲ تنه و سپس ۵ شاخه جدید روییده است که در بین مردم بومی به چنار پنج تن معروف است که به عنوان یک درخت مذهبی واجد پیشینه آیین های بومی و سنتی منطقه می باشد . لازم به توضیح است قدمت درخت فوق به سده نهم هجری قمری بازمی گردد.

 


:: موضوعات مرتبط: داستنی ها , دانستنیهای طالقان , اخبار , اخبار طالقان , ,
:: برچسب‌ها: درختان کهنسال طالقان ,
|
امتیاز مطلب : 39
|
تعداد امتیازدهندگان : 12
|
مجموع امتیاز : 12 |
نویسنده : حسین مطلبی
تاریخ : چهار شنبه 7 تير 1391

صفحه قبل 1 2 صفحه بعد